۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

خانه بدوشی

این وبلاگ را بعد از فیلطر کلی ورد پرس ایجاد کرده بودم اما فعلن ورد پرس آزاد هست و بخاطر تعداد بیننده ها ترجیحا وبلاگ را در یاری یول  ورد پرس ادامه میدهم اینجا هم میماند برای دور بعد فیلطر .

http://yariy0ll.wordpress.com/

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

آیا سنگسار کردن یک حکم قرآنی است؟

مهندس ژیلا شریعت پناهی مدرسه فمینیستی: ژیلا موحد شریعت‌پناهی، قرآن‌پژوه و فعال حقوق زنان است. وی دانش‌آموختهٔ رشته مهندسی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۵۲ بوده و از نخستین کارشناسان مواد رادیو اکتیو بود که در سازمان انرژی اتمی مشغول به کار شدند. او در دوران دانشجویی از طرفداران افکار علی شریعتی بود. او که خود را فمینیست اسلامی می‌داند، کمی قبل از انقلاب ۱۳۵۷، که برای شرکت در یک دوره آموزشی تخصصی به آلمان رفته بود برای «نشان دادن مخالفت خود با سرکوب‌های محمدرضا شاه»، روسری به سر می‌کرد. اما بعد از انقلاب با اجباری شدن مقنعه برای زنان کارمند، استعفا داده و در استعفانامهٔ خود نوشت «از آنجا که پوشیدن لباسی ناهماهنگ با عقاید برای این جانب موجب نفاق و دورویی است، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم می‌دارم.» او این استعفای خود را اولین حرکت فمینیستی خود می‌داند.




شریعت پناهی در سال ۱۳۸۸ داوطلب نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری ایران شدكه صلاحيتش براى شركت در انتخابات توسط شوراى نگهبان قانون اساسى تاييد نشد. او اکنون قرآن‌پژوه است و تاکنون کتابی دو جلدی تحت عنوان «تحلیلی نو بر حقوق زن از دیدگاه قرآن» نوشته‌ و معتقد است که می توان اجتهاداتی بر مبنای شرایط روز برای برابری زن و مرد در قرآن انجام داد. مطلب زیر نیز دیدگاه شریعت پناهی به موضوع سنگسار از دیدگاه اسلام است:
مقدمه

ابتدا نگاهی به تاریخچه بحث می اندازیم: بنده در انجمن اسلامی مهندسین، هفت جلسه سخنرانی داشتم که در جلسه ششم در مورد عدم وجود آیه ای در قرآن کریم در تایید سنگسار بحث شد و نیز یک آیه مهم در رد سنگسار آوردم و آن آیه 25 از سوره نساء است که در مورد تخلفات ناموسی کنیزان شوهردار، می فرماید: «فانکحو هنّ باذن اهلهنّ و آتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لامتخذات اخذان فاذا احصنّ فان آتین بفاحشة فعلیهنّ نصف ما علی المحصنات من العذاب» : «پس ازدواج کنید با آن زنان با اجازه اهل شان، و اجرشان را به طور شایسته بدهید (از طریق شوهرداری و نه زناکاری). پس هنگامی که شوهردار شدند، سپس فحشایی آوردند، پس علیه آن ها عذابی (تنبیهی) است نصف زنان شوهردار آزاد (غیر کنیز).

فکر می کنم خواندن دقیق آیه (عربی یا ترجمه آن) برای هر انسان حتا تازه آشنا با قرآن هم روشن کننده این موضوع است که عذاب (تنبیه) کنیز زناکار شوهردار نصف عذاب (تنبیه) زن آزاد شوهردار است.

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

پرده پرده است.

عکسی از نمازگذاران حامی دولت در مقابل مجلس:

رییس پلیس پایتخت : جریمه نقدی بدحجابی یک شوخی است

شرق: پس از آن اواخر هفته گذشته قبضی با عنوان قبض جریمه بدحجابی روی برخی سایت‌های اینترنتی قرار گرفت. رییس پلیس پایتخت وجود هر نوع قبض جریمه بدحجابی و جریمه نقدی برای بدحجابان را به شدت تکذیب کرد.

به گزارش شرق، سردار ساجدی‌نیا با لبخند این قبض و اطلاعات روی آن را بیشتر به یک جوک شبیه دانست.
پیش از این نیز فرمانده نیروی انتظامی کشور، وجود گشت نسبت را به جوک شبیه دانسته بود.

در روزهای گذشته موج نگرانی‌ از آن‌چه مصداق بدحجابی خوانده می‌شود، ایجاد شده بود.

برخی آمارهای متفاوت از جریمه ۱۵ هزار تومانی تا ۸۰۰ هزار تومانی در این‎‌باره شایع شد.

پس از آن اواخر هفته گذشته قبضی با عنوان قبض جریمه بدحجابی روی برخی سایت‌های اینترنتی قرار گرفت.
براساس این قبض مصادیق بدحجابی در جریمه‌های آن مشخص شده بود.
سردار ساجدی‌نیا با لبخند در این‌باره می‌گوید تنها با چک کردن شماره حساب ۱۲۱۲ روی این قبض می‌توان فهمید یک برگه جعلی است.

به گفته فرمانده پلیس تاکنون هیچ ‌گزارشی در این‌باره داده نشده است: «مردم ما هوشیارتر و هوشمندتر از این هستند که این موارد را بپذیرند.»
نمونه برگه جریمه نقدی بدحجابی که در اینترنت پخش شده است:


۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

ما به سایبر پر فیلطر عادت داریم!

خرداد است و تا آنجا که یامان است همیشه خرداد ما پرحادثه بوده و برای همین هست که ترجیع بند اغلب اتفاقات خردادی با این جمله معروف همراه شده است : ما به خرداد پر حادثه عادت داریم !

بین خودمان بماند  انگارما هم برای  خودمان کسی بودیم و نمیدانستیم  برای اینکه آقای وزیرفیل طر عادت دارد مارا تند و تند  فیل طر کند  کم کم داریم در این زمینه برای خودمان رکورد می زنیم .(این 6 امین وبلاگ من است که بعد از فیلطر شدن ایجاد کردم )

 با این اوصاف جناب وزیر فیل طر ، در اولین پستمان در وبلاگ جدید میخواهیم  برای خودمان کلاس بگذاریم  : ما یه سایبر پر فیلطر شما عادت داریم!

و در نهایت سلام دوباره به وبلاگ نویسی اینبار در بلاگسپات

ورد پرس کلا فیلتر شد!

بعد از فیل تر لینگ سایت های پر طرفدار از جمله فیس بوک اینبار سایت وورد پرس با نمامی امکانات و سرویس هایش به لیست بلند بالای فیل تر اضافه شد




وورد پرس یکی از میزبانان وبلاگ نویسان ایرانی است بعد از عمل غیرحرفه ای بلاگفا در جهت مسدود کردن وبلاگ ها و در نتیجه از بین رفتن محتویات آن بسیاری از وبلاگ نویسان اقدام به انتقال وبلاگ خود به سرویس های غیر وطنی از جمله ووردپرس کردند همچنین وورد پرس به علت داشتن امکانات صوتی و تصویری به صورت رایگان و با کیفیتی مناسب نیاز کار بران را به راحتی برآورده میکند( برخلاف میزبانان ایرانی که استفاده از این امکانات شما را به سایت دیگری وابسته میکند ) شاید این دو علت عمده کاهش استقبال وبلاگ نویسان از سرویسهای وبلاگ وطنی شده و مخابرات اینبار دست به فیل تر کردن سایت وورد پرس کرده است تا از دسترس مستقیم کاربران ایرانی خارج کرده باشد.



موضوع فیل تر در ایران حرف تازه ای نیست هرروز شاید صدها سایت و وبلاگ در لیست فیل تر مخابرات قرار میگیرند و به لسیت طویل فیل تر لینگ اضافه می شوند به موازات این سیستم عریض و طویل دولتی ،انواع فبل تر شکن ها جهت دور زدن محدویت بوجود آمده ایجاد می شوندبرای همین است که اکثرکاربران نت در ایران در کنار دیگر نرم افزار های کاربردی مورد نیاز ، به یکی از شیوه های شکستن فیل تر آشنا هستند و در واقع این کار پر زحمت و پر هزینه مخابرات با کمترین زحمت و ساده ترین روش جبران میکنند .

از شریف حتاته تا جواد توسلیان: زن ستیزان به فروپاشی خانواده ها نظر دوخته اند

نیره توحیدی-24 خرداد 1389



مدرسه فمینیستی: دیشب ویدئویی را که دوستی برایم از طریق اینترنت فرستاده بود دیدم که برایم باور کردنی نبود که امکان دارد نیروهای امنیتی مملکتی این چنین درمانده شوند که برای تداوم حکومت راهی به جز بهم ریختن کانون خانواده ها برایشان نمانده باشد! نمی دانستم بخندم، عصبانی شوم یا چندش ام شود. هر چه بود تماشای آن فیلم مرا غمگین کرد و به فکر فرو برد که چطور در قرن بیست و یکم با این همه جنبه های درخشان در تاریخ تمدن و فرهنگ ما ایرانیان، هنوز در کشورمان چنین گروه های تیره اندیش و ناتوان فرمان می رانند. اگر در کشورهای دیگر، زنی نخبه، هوشمند و حق طلبی چون شیرین عبادی جایزه نوبل می گرفت، دولت و ملت او را به مثابه یکی از افتخارات ملی و سرمایه های اجتماعی و فرهنگی خود گرامی می داشتند. اما در کشور ما، او و خانواده اش که گناهی جز مطالبه حقوق قانونی افراد، رفتار قانونی از دولتیان، و تعقیب رعایت حقوق بشر که دولت ایران ملتزم به آن است ندارند، دائما هدف حملات، تهمت ها و فشار و تهدید نیروهای حاکم نخبه کش بوده اند. حدود یکسال است که خانم شیرین عبادی به دلیل نبود امنیت، ناگزیر به اقامت در خارج از ایران گشته است. یادم آمد که نه، کشور دیگری نیز بنام برمه وجود دارد که درآن نیز نظامیان دیکتاتور، بانوی دیگری بنام آنگ سان سو چی را که برنده جایزه صلح نوبل شده است در حبس خانگی نگه داشته اند. چرا که او نیز مانند شیرین عبادی، دیکتاتوری نظامی را بر نمی تابد و از تلاش برای ایجاد دمکراسی در کشورش باز نمی ایستد. با این تفاوت که در آنجا چون بنام دین و رافت اسلامی سخن به میان نمی آورند، نه دنبال از هم پاشندن خانواده هستند و نه سفاکی و ستم تا این حد آشکار ، ددمنشانه شده است به راستی از گروهی که حتی به اعضای خانواده خود آیت الله خمینی هم اجازه سخن گفتن با مردم را نمی دهد و عرصه قدرت را تنها درخدمت نیروهای کاملا مطیع و تک صدا که همراه غارتگری اموال عمومی با انها باشد ، تنگ تر و تنگ تر کرده اند و از هر نوع رقابت سیاسی و سالم و مسالمت آمیز در عرصه نظر و عمل ، پروا دارند، چه انتظاری می توان داشت؟



به نظر می آید این فیلم ویدئویی که اخیرا از صدا و سیما (برنامه بیست و سی) برعلیه شیرین عبادی پخش شد، به جز درماندگی در برابر رفتار قانونی و انسانی خانم عبادی هیچ چیز دیگری را به نمایش نمی گذارد، درماندگی ای که ناشی از آن است که وقتی نتوانند شهروندان منتقد، شخصیت های متنفذ مخالف و یا رقیب، به ویژه آزادی خواهان و مدافعان حقوق بشر را دستگیر و زندانی کنند(یعنی حذف فیزیکی)، به ترور شخصیت آنها متوسل می شوند.

فمینیسم اسلامی، طرحی برای آزادی زنان مسلمان

گفتگو با زیبا میرحسینی / ترجمه آزاده دواچی -17 خرداد 1389



مدرسه فمینیستی: زیبا میرحسینی در این مصاحبه در مورد اصول و جنبه های فمینیسم اسلامی به عنوان طرحی برای آزادی زنان مسلمان و همینطور به عنوان راهی نوین برای درک اسلام گفتگو کرده است .



زیبا میرحسینی متولد ایران و بزرگ شده لندن ، دانش آموخته ی رشته انسان شناسی و یکی از پژوهشگران پُرآوازه ی فمینیسم اسلامی است. او نویسنده کتاب های زیادی از جمله ازدواج در دست دادرسی : مطالعه قوانین خانواده در ایران و مراکش، اسلام و جنسیت ، مباحث مذهبی در اسلام مدرن، است.



درحال حاضر او از اعضای مطالعات اسلامی و قانون خاورمیانه در بخش مطالعات آفریقایی و شرقی لندن است .



در این مصاحبه با یاگیندر (Yoginder Sikand) در مورد مبدأ و دیدگاه های فمینیسم اسلامی به عنوان طرحی برای رها ساختن زنان مسلمان و همینطور به عنوان راهی نوین در ارتباط با با درک مفهوم اسلام گفتگو کرده است.



سؤال : در سالهای اخیر گروههای زنان مسلمان بسیاری درسراسر جهان ظاهر شده اند که با گفتمان اسلامی برای کسب برابری جنسیتی و عدالت، مبارزه کرده اند . رهبران و هدایت کنندگان آنها بیشتر زنانی بوده اند که یا از اقشار نخبه جامعه و یا حداقل از طبقات متوسط اجتماعی بوده ا ند . به نظر می رسد بسیاری از آنان فاقد پایه ی قوی مردمی هستند. خانم میرحسینی شما چه توضیحی برای این مقوله دارید؟



پاسخ : به گمان من جمع کثیری از زنانی که در مورد آن چیزی که عموما فمینیسم اسلامی خوانده می شوند می نویسند و منتشر می کنند قطعا از نخبگان و طبقه ی متوسط هستند . اما اگر به طور جهانی صحبت کنیم فمینیسم همیشه سرو کارش با طبقه ی متوسط ـ و یا حداقل در مورد سخنگویان و رهبران کلیدی اش ـ بوده است . من براین باورم که فمینیسم اسلامی از یک جهت فرزند ناخواسته ی اسلام سیاسی است . این اسلام سیاسی است که در واقع همه ی امور مربوط به جنسیت و حقوق زنان را سیاسی کرده است . شعار " بازگشت به شریعت " به طور گسترده و عملا از سوی طرفداران اسلام سیاسی تحمیل شده است که هدفش بازگشت به متون سنتی فقه و یا علم حقوق مسلمانان است یعنی خواهان فاصله گرفتن از قوانین متفاوتی است که به نفع زنان عمل می کند . قوانینی که حامی برداشتهای واقع گرایانه از اسلام نیستند. اگر آن را بخواهیم در عمل تعبیر کنیم قانون و سیاست عمومی به معنای بازگشت به تعابیر سنتی شریعت و با تمامی قوانین محدودش در مورد و برای زنان است. فمینیسم اسلامی در عکس العمل به همین مسئله پدید آمد که اسلام گرایان را برای یکی کردن اسلام و شریعت با مردسالاری و همینطور به خاطر این ادعا که مردسالاری دستوری الهی است، مورد انتقاد قرار داد. زنان مسلمان با قوانین وحشتناکی روبه رو شدند که اسلام گرایان در پی آن بودند تا با نام اسلام این قوانین را به زنان تحمیل کنند و در نتیجه این پرسش را مطرح کردند که همه ی آن عدل و برابری که آنها از متن قرآن فهمیده بودند و در واقع هدف اصلی اسلام است در کجای این قوانین قرار گرفته است .



این فعالان و مدافعان برابری جنسیتی، مباحث اسلامی را برای نقد و به چالش کشیدن دیدگاههای اسلامیون به کار بردند و فقه کلاسیک و تفسیر برابرخواهانه خود را از متون، به صحنه ی عمومی آوردند و آنها را سوژه اصلی مباحث و جدل های همگانی تبدیل کردند، یعنی تفسیرهایی که در پی یافتن جایگزینی برای این قوانین سنتی ، فهم آشتی جنسیتی و البته دیدگاههای اسلام بود . این مسائل در طیف وسیع تری و از نگرش گروه های مختلف جنبش فمینیسم اسلامی به بلوغ رسیده را مورد توجه قرار داد . اما مطمئن نیستم که تا چه حد گفتمان فمینیسم اسلامی قادر بوده است تا به طور عمیق و همه جانبه بر مفاهیم و اصطلاحا ت ریشه ای تاثیر بگذارد و یا به ریشه ها رسیده باشد . گرچه یکی پیشرفتهای امیدوار کننده ظهور تعداد زیادی از ان جی او هایی است که با زنان مسلمانی که این گفتمان را پیشتر به کار برده اند و برآن تکیه می کنند کار می کند و چهارچوبهای اسلامی و حقوق بشری را به منظور تاکید بر لزوم برابری جنسیتی و عدالت در اجتماعات مسلمانان به کار می برد.

بی مقدمه ...

و انسان خداوند را به شکل خود آفرید…، خدایی که می شنود ،می بیند ، شادمیشود خشمگین می شود منتقم است ، جبار است ،رحیم است ، پاداش میدهد ، عقاب می دهد ، ستایش می شود ، صانع است و…


من شهرام امیری هستم.

دیروز در تلوزیون ایران پیامی ویدئویی از شهرام امیری دانشمند مفقود شده ای هسته ای ایران نمایش داده شد که مدعی بود توسط نیروهای سیا ربوده شده و الان هم درایالت آروزینای آمریکا ست!!! گوینده اعلام کرد که این فیلم به طریقی خاص بدستشان رسیده و سندی زنده از آدم ربائی آمریکاست.




طریق خاصش که خیلی مشخص بود چون ازطریق وب کمب و مسنجر ارسال شده بود و امکان استفاده از آن درهر کوی وبرزنی در هر گوشه دنیا برای همه وجود دارد .



اما اینکه کسی در حال حاضر به آن شدت تحت نظارت دستگاه جاسوسی عریض و طویل جاسوسی سیا باشد سند به آن مهمی در رابطه با تخلفات هسته ای باشد و بتواند پیام ویدئویی بفرستد، آدم را یاد فیلم های تخیلی جنگ ستاره گان سینمای هالیوود می اندازد که قهرمان داستان با چه تخته شلنگ بازی هایی از دست محافظان خود رها شده و خود را به مرکز ارتباطی یا یه همچین جایی میرساند و با توجه به تخصص بالایش در همه زمینه ها بالاخره با زمین ارتباط میگیرد و …



اصلا دلم برای دانشمندمان سوخت که درگیر بازی جاسوسی و اطلاعاتی و دنیای کثیفشان شده است.

امروز اول خرداد است

امروز اول خرداد است اول خرداد برای شهروندان ساکن آذر بایجان معنی دیگری دارد شاید بتوان گفت اولین اعتراضات مدنی گسترده مردمی بعد از انقلاب در این روز و در تبریز شکل گرفت بخوبی یاد من و دیگر تبریزیها مانده است که مرکز نشینان چگونه در مقابل این فریاد های اعتراض سکوت کردند و بی اعتنا عبور کردند دریغ از یک خط خبری از رسانه های خودی و غیر خودی داخلی . مردم شهرم دیده های خود را فقط خود به تنهایی بخاطر سپردند و ناباورانه یادشان ماند که در این کارزار تنهایند.




اگر مرکز نشینان از خرداد سال گذشته با گارد ویژه ،باتوم و اشک آور ، سیلی وکنک تا حد مرگ ، لباس شخصی های موتور سوار و … آشنا شده اند مردم شهرم از چهار سال پیش به هر بهانه ای آنچنان خیابان های شهرش را مملو از تجهیزات ضد شورش و یگان ویژه می یابد که گویی شورشگران جانی در جای جای این شهر خانه کرده اند.



مروري بر جريانات يکم خرداد 86 تبريز گزارشی بود که در اولین سالگرد 1خرداد نوشته بودم و در آن زمان برای تعدادی از دوستان مرکز نشین فرستادم و لی هیچکدام شان حاضر به انتشار آن نشدند بعدا اطلاع یافتم توسط سابت بای بک منتشر شده است حالا چگونه سر از آنجا در آورده بود نمی دانم.

ما زنان زمین را می لرزانیم!!!

هفته گذشته امام جمعه تهران در خطبه دوم نماز جمعه راز وقوع زلزله ها را به استحضارملت شریف رساند تا گامی در جهت تبیین و تکمیل هشدار رئیس جمهور در رابطه با احتمال وقوع زلزله در تهران برداشته باشند،ایشان به علت اصلی وقوع زلزله ها در حیات خلقت ( نقش تعیین کننده زنان بدحجاب درایجاد زلزله ) اشاره نمودند که صد البته در این صورت امکان رفع این بلای ناگهانی را به طور صد درصد ممکن و میسورمیگردد هرچند طی 30 سال گذشته اقدامات عاجلی در این زمینه صورت گرفته است اما علی الظاهر از قاطعیت لازم برخوردار نبوده وریشه آن کنده نشده است که مکرر شاهد وقوع زلزله ها در جای جای سرزمین پهناورمان می باشیم از سوی دیگر این کشف به مذاق خانم های بی حجاب خارج از کشور خوش نیامده و به قصد ایجاد زلزله تصمیم گرفتند با تشکیل کمپینی در انگلیس با نمایش برجستگی های بدنشان در روز معین و مکان مشخصی در صدد سنجش میزان توانایی بالقوه خود در ایجاد زلزله می باشند آنها طبق بیانیه ای اعلام نمودند که :




در روز 26 آپریل من لختی ترین لباس خود را خواهم پوشید ، همانی که برای شب در شهر کنار گذاشته ام،من زنان دیگر را تشویق می کنم که به من بپیوندند، با قدرت بدنهایمان(سینه ها) ، ما باید یک زلزله درست کنیم! اگر زلزله نشد، صدیقی باید با یک توضیح منطقی دیگر بیابد/ این طرح تا کنون که موفق بوده است ، چرا که هزاران نفر به این کمپین پیوسته اند( به نقل از روزنامه مترو انگلیس)



با توجه با توضیحات مذکور لازم دیدیم متذکر شویم که مگر ما جماعت نسوان ایران دستمان اینجوری است که خواهران ممالک غربی در جهت اثبات توانمندی های ویژه ما زنان بد حجاب ایرانی چنین کمپینی راه بیاندازند لازم است که ما خود نیز دست بکار شویم چرا که آنطور که بویش می آید وملت شریف در جریان هستند و دادستان محترم دادگاه حوادث بعد از انتخابات در دادخواست متهمان بر نقش بارز زنان و افکار فمنیستی در ایجاد اغتشاشات تاکید کردند، اینبار نیز قرار است ما زنان در ایجاد زلزله های طبیعی نقش محرزی داشته باشیم از آن گذشته بعلت اینکه واژه کلیدی بد حجابی در داخل جغرافیای ایران معنی و مفهوم دارد ممکن است این آزمون خواهران ممالک غربی به دلیل بی حجابی کامل ، مقبول نیافتد و زلزله درست نشود فلذا با توجه به چهار چوب و مصادیق بد حجابی مشخص شده توسط وزارت محترم کشور بهتر است در جهت سنجش دقیق این امر حیاتی ،همزمان با خوهران ممالک غربی در داخل کشور نیز بد حجابان کشور با پیوستن به این کمپین واجرای مصادیق آن شرکت فعالانه ای داشته باشند قابل ذکر است این طرح در داخل کشور بیشتر بر سنجش مصادیق بد حجابی تاکید دارد چرا که بعید نیست علت غایی بسیاری از مشکلات و نارسایی های موجود از بلاهای طبیعی گرفته تا گرانی ،فساد اقتصادی ،تفرقه ملی و… در نهاد ما زنان نهفته باشد و زبانمان لال خدای ناکرده ما نا خواسته در این 30 سال برآن دامن زده ایم

لذا از تمامی خواهران بد حجاب دعوت می گردد با همت و تلاش مضاعفی در تاریخ 26 آپریل، دوشنبه 6 اردیبهشت وطنی در این سنجش توانمندی ملی شرکت نمایند وبا اعمال مصادیق بد حجابی قدم موثری در جهت حل مشکلات مملکتی معیشتی و غیره ذالک بردارند البته خواهران بد حجاب توجه داشته باشند همزمان با ارتکاب اعمال مصادیق بد حجابی تا آنجا که میتوانند و جا دارد اعضای برجسته خود را بجنبانند تا میزان تاثیر این جنبش بر جنبش لایه های گسل ایران زمین به نحو احسن سنجش گردد.

ارادتمند خواهر بد حجاب شما

ماجرای زرد علی و سفر زردوار

مطلب این پست از من نیست یکی از دوستان برایم میل زده بود




اين داستان كوتاه در وزارت ارشاد اجازه چاپ نگرفت تا اينكه نويسنده ملزم شد

هركجا واژه سبز به كار رفته به رنگ زرد تغيير دهد!



شاگرد راننده اتوبوس مرتب داد ميزد: زردوار، زردوار … بدو حركت كرديم… زردوار جا نموني

زردعلي نفس زنان خودش را به اتوبوس رساند، نوجواني زرده رو كه هنوز پشت لبش زرد نشده بود، يك كيسه گوجه زرد را به زور با خود حمل ميكرد، بعد ازاينكه كيسه گوجه زرد را در صندوق بغل اتوبوس گذاشت نفسي كشيد و سوار شد حق داشت نفس نفس بزند، طفلكي از زرده ميدان تا ترمينال با آن بار سنگين گوجه زرد پياده آمده بود .زردعلي چند ماهي ميشد كه از زردوار آمده بود تهران براي كار، او در يك مغازه زردي فروشي شاگرد شده بود، تمام روز با ميوه جات و زرديجات سر وكار داشت و گاهي به سفارش مشتري زردي هم پاك ميكرد، آخر وقتها هم فلفل زردهاي درشت را به سفارش كبابي محل جدا ميكرد. حالا در موسم زرد بهار با اشتياق فراوان قصد برگشت به روستاي سرزردشان را داشت. دلش براي خوردن

زردي پلو كنار خانواده پر ميزد، در اين بهار كاملا زرد با آن زرده زاران بكر و دست نخورده، دويدن روي تپه هاي سرزرد، غلطيدن روي زرده ها ديوانه اش كرده بود هنوز شاگرد راننده فرياد ميكرد: زردوار بدو كه حركت كرديم زردوار بدو ……..راننده اتوبوس داشت براي همكارش تعريف ميكرد كه چطور مامور راهنمايي رانندگي بر سر عبور از چراغ زرد كه زرد نبود بلكه زرد بود او را متوقف وطلب رشوه كرده بود زردعلي بيقرار حركت كردن اتوبوس بود، از سر بي حوصلگي تزئينات جلوياتوبوس را از نظر ميگذرانيد، خرمهره هاي آويزان از آينه ـ دسته گلها وزرده هاي روي داشبورد پرچم زرد و سفيد و قرمز ايران ـ شعري كه قاب شده به ستون وسط چسبيده بود (من چه زردم امروز) وكنار زردعلي سيدي با شال و كلاه زرد نشسته بود، بيتابي او را كه ديد با لهجه زردواري گفت: چيه فرزندم؟ دلت شاد و سرت زرد باد، چرا اينقدرنگراني؟ زردعلي با ناراحتي جواب داد: اينجوري كه معلومه نصف شب ميرسيم زردوار، سيد كلاه زردش را روي سر جابجا كرد و ادامه داد: بالاخره ميرسيم حالا يك كم دير بشه چه اشكالي داره؟ بعد يك مشت چاغاله زرد ريخت تو مشت

زردعلي و گفت: برگ زرديست تحفه درويش .

تقريبا همه به تاخير در حركت اتوبوس اعتراض داشتند جز دختري كه در صندلي دمت چپ زردعلي نشسته بود، با چشماني زرد كه سرگرم خواندن روزنامه كلمه زرد بود . در همين بين بود كه ناگهان يكي از نيروهاي ضد شورش جلو اتوبوس زرد شد و با تحكم گفت: اين اتوبوس توقيفه، راننده با دستپاچگي پاسخ داد:چرا؟ ما كه خلافي …، ولي قبل از آنكه جمله راننده تمام شود با باتوم محكم كوبيد روي شيشه و نعره زد: مرتيكه حالا ديگه اتوبوس زرد تو جاده راه ميندازي؟



مسافرها از ترس يكي يكي پياده ميشدند ،راننده قصد اعتراض بيشتر به ماموررا داشت كه پيرمردي او را نصيحت كرد: زبان سرخ سر زرد ميدهد بر باد …زردعلي هاج و واج مانده بود



دختر چشم زرد آرام زمزمه ميكرد: دستهايم را در باغچه ميكارم … زرد خواهد شد …ميدانم … ميدانم

تو چه میدانی

این پست تکراری است و از آرشیو نوشته های قبلی انتخاب کردم شاید هم روزی جرئت کردم همه اشعارم را در وبلاگ گذاشتم ، بس که تواین مملکت گل وبلبل حق کپی و غیره و ذالک رعایت میشود:




توچه میدانی …



پشت این نگاه بی صدای من



چه فریاد ها به انتظار نشسته اند



برمن ساده منگر



از قاب چشمانم بشتاب عبورمکن



حرف های ناگفته بسیار دارم



چشمانم با چشمانت



انگار آشنای دیرین است







(بخشی از شعر بگذار با نگاهت آشنا شوم ) از خودم